مهیلانفس من و بابامهیلانفس من و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
مامان معصومه مامان معصومه ، تا این لحظه: 32 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره
بابا محمدرضا بابا محمدرضا ، تا این لحظه: 33 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره
هم دل شدن دلامونهم دل شدن دلامون، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره
وبلاگمونوبلاگمون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

دخمل مامان

درد و دل بابایی

سلام به عروسک بابایی  دخمل خوشگلم تو این مدتی که وبلاگ زده شده، مامانی نازت خیلی باهات صحبت کرده و از دل نگرونیاش و درد و دلاش واست نوشته منم خواستم کمی با شیرینی زندگیمون حرف بزنم عزیز بابا اول باید یه تشکر جانانه از خدای مهربون داشته باشم که تو رو به ما هدیه داده آخه نمیدونی از وقتی به زندگیمون اومدی چقدر زندگیمون عوض شده و شیرینی خاصی پیدا کرده کلا یه حس خاصیه دوم از مامان گلت باید تشکر کنم که هم واسه من و هم واسه تو خیلی زحمت می کشه اینطور بگم که یه فرشته آسمونیه و بهترین مادر دنیا تو هم باید قدرشو بدونی این روزا هم که همش به فکرته و هم اون و هم من واسه زمینی شدنت لحظه شماری می کنیم و لحظه لحظمون با یاد تو میگذزه سوم هم ب...
13 اسفند 1392

نگرانی

به ملوسک و خوشمل مامان خوبی جیگر گوشه ی من امروز میخواستم عصر واست پست بزارم تا جواب آزمایشمو واست بگم ولی الان چند دقیقه پیش زنگ زدن گفتن مونده 5شنبه چون باید دوباره تکرار بشه منم دارم از نگرانی میمیرم میگم حتما چیزی شده فقط  وفقط از خدا سلامتی تو میخوام خوب بگذریم خبر خبر دخمل مامان رفت تو هفته ای الهی فدات شم مبالکه دیگه داری بزرگ  میشی شکمم یکم بزرگ شده دیگه چیزی واسه اومدنت نمونده عسلکم قراره امروز با بابایی بریم بیرون آخه مامان دلش پوسید از پس خونست راستی هفته بعد یک شنبه معلوم میشه کی میریم تبریز احتمال داره 4شنبه هفته دیگه بریم  اگه اونجوری بشه چی میشه خوب باید برم میرم تا 5شنبه با خبرای خوش نی نی کوچ...
13 اسفند 1392

هم نفسم

تقدیم به اولین وآخرین عشقم گل همیشه بهار زندگی من: تودست نیافتنی ترین بهانه لحظه های پراز دلتنگی منی... تو اولین لبخند زیبا رو لبهای غصه دار منی... تو بهترین تکنواز آهنگ حضور بهار تو زمستون سرد دلمی... توزیباترین و بی همتا ترین آرایش کلبه کهنه ی قلب منی... تو زیباترین مونس ترین و خواستنی ترین حقیقت دلربای منی... دوستت دارم.............دوستت دارم...............دوستت دارم در این غربت تنها تکیه گاه من تو هستی با من باش تا ابد ...
13 اسفند 1392

دخملکم

بردلبر مامان عشق مامان وبابا وخلاصه همه چیز مامان دلم واست یه ذره شده نی نی کوچولوی من دیروز میخواستم واست بنویسم ولی یکم حال ندار بودم امروز بهترم دیگه چیزی نمونده که بری تو ماهگی داری واسه خودت خانم میشی دیروز رفته بودیم خونه دوست من آخه نی نی دار شده بودن یه پسر ناز وخوشگل وقتی بغلش میکردم همش تو رو تصور میکردم همش میگفتم خدا کی منم دخملمو بغل میکنم امروز هم نشستم  کیک پوشک وحلزون پوشکی واست درست کردم خیلی خوشگل شدن مبارکت باشه دیگه چیزی واسه رفتنمون نمونده منم باید کارامو تند تند انجام بدم تا به سلامتی بریم در ضمن این سه شنبه میرم جواب آزمایشمو بگیرم یکم نگرانم خوشگل مامان تو واسم دعا کن هیچی نباشه عروسک مامان مواظب خ...
11 اسفند 1392

سفرنیم روزه ی ما

بر عشقم نی نی نازم امروز مامان و بابا دیر ازخواب پاشدن و عسلم گشنش بود الهی مامان فدات شه آخه میدونی مادیروز رفتیم تهران واسه همین خسته بودیم ماصبح حرکت کردیم اول میخواستیم نریم چون صبح بابایی دلش درد میکرد ولی مامانی با داروهای گیاهی خوبش کرد آخه مامان واسه خودش دکتره خلاصه ساعت10صبح حرکت کردیم ساعت حدود 12بود رسیدیم اول رفتیم بازار ولیعصر رو گشتیم ولی چیزی گیرمون نیومد مایوس شدیم بابا گفت بریم نمازمونو بخونیم بعد ببینیم کجا بریم بعد ازخوندن نماز دوتا اسباب بازی کوچولو بامزه از اونجا گرفتیم تصمیم گرفتیم بریم نمایشگاه بهاره بوستان ولایت، تو راه بوستان بودیم که به ترافیک افتادیم خداروشکر میدونی چرا؟ ناناشم چون یه بازار بود پرا...
9 اسفند 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخمل مامان می باشد