روزشماری
دخمل من خوبی عسلم الهی مامان فدات بشه
شیرینی خوشمزم دیگه چیزی واسه اومدنت نمونده همشروز دیگه چیزی نمونده بپری بیای بغلمون دیروز رفتم پیش دکترت که دوباره صدای قلبتو بشنویم خدا رو شکر که خوب میزدفشار منم گرفت 12بود نرمال بوددکتر هم با اتاق عمل هماهنگ شد و واسه 24اردیبهشت برات وقت گرفت
دیروز بابایی رفت قم اینبار بیاد 3هفته پیش ماست امروز هم مامان جونو مرخص کردن راستی دیروز هم با مامانی و خاله رقیه و هم چنین بابا که قربونش برم رفتیم خونمونو تمیز کردیم برای اومدن تو
گلم درسته داری میای پیشمون ولی یکم غصم میشه چون من به بودن تو عادت کردم به تکون خوردنات به سکسه هات به این که همیشه با همیم دلم واسه حاملگی تنگ میشه ولی عیبی نداره وقتی به تو فکر میکنم همه چیز از یادم میره
مهیلای خووووشگلم تو الان تازه وارد هفته شدی فدات بشم این روزا خیلی تکون میخوری آخی جات تنگه اونجا .........
دخترم دعا کن این روزا به خیر وخوشی تموم شه و مامان جون هم حالش تا اومدن تو بهتر بشه
گلم انشالله این هفته واسمون بهترین هفته بشه از دیروز مشخصه که این هفته عالیه
خوب عشقمممممم بازم میام برات از روزهایی که قراره پشت سر بزاریم برات مینویسم درضمن تا24 نیای ها بمون خوب رشد کن چاق وچله شو بعد
تو رو به خدای بزرگ میسپارم مواظب خودت باش بووووووووووووس