بزرگ شدن مهیلا
سلام سلام هستی بخش مامان
خوبی دخملم شرمنده این مدت نیومدم حس و حال نوشتن نداشتم تو هم که ماشالله شلوغ و لجباز شدی به عبارتی پدرمو در میاری
تو این شش ماهی که نبودم یه بار تبریز رفتیم واسه محرم یه بارم من و تو ماه صفر رو با هواپیما رفتیم بعد از اونم چند روز پیش رفتیم یزد خداروشکر خوب بود گاهی فقط یکم بد خلقی میکردی ولی همیشه سفر خوبه
بعدش به احتمال زیاد برای همیشه برگردیم تبریزاگه خدا بخواد و قسمتمون بشه بعد از عید بابا یه امتحان دوره ی قضاوت داره اگه انشالله قبول بشه بعد رمضان برگردیم واقعا برات سخت شده این غربت
هفته ی پیشم مامانی اینا از تبریز اومدن قم همش دوروزبعدم رفتن دوماه بیشتر بود ندیده بودیمشون
الانم رو پامی یک هفتست اب خونمون قطع شده نتونستم ببرمت حموم شب تا صبح فقط خاروندی بدنتو الانم رو پامی شاید بخوابیچون فعلا داری نگاه میکنی🙄
قبل از خوابتم یه لحظه دیدم گشوارت تو گوشت نیس☹️خدا میدونه کجا افتاده انشالله که پیدا بشه
اگه خدا بخواد یه سفر دیگه داریم اونم قشم حالا هی میگیم هفته ی بعد یا بعدش معلوم نیس شایدم اصلا نرفتیم
دیگه دیگه🤔
هیچی همینا بازم اگه وقت کردم میام و مینویسم برات
دوستت دارممامان️
این تولد سه ونیم سالگیت️
اینم از بازیای روزمرت
اینم دخترم تو جمکران
اینم ناهار مهمون بابا تو رستوران قم قدیم🙃
اینم چندتا عکس از یزد
اولین برف قم
اینم تو دختر دوست بابا فاطمه خانوم
بماند به یادگاری️
خوبی دخملم شرمنده این مدت نیومدم حس و حال نوشتن نداشتم تو هم که ماشالله شلوغ و لجباز شدی به عبارتی پدرمو در میاری
تو این شش ماهی که نبودم یه بار تبریز رفتیم واسه محرم یه بارم من و تو ماه صفر رو با هواپیما رفتیم بعد از اونم چند روز پیش رفتیم یزد خداروشکر خوب بود گاهی فقط یکم بد خلقی میکردی ولی همیشه سفر خوبه
بعدش به احتمال زیاد برای همیشه برگردیم تبریزاگه خدا بخواد و قسمتمون بشه بعد از عید بابا یه امتحان دوره ی قضاوت داره اگه انشالله قبول بشه بعد رمضان برگردیم واقعا برات سخت شده این غربت
هفته ی پیشم مامانی اینا از تبریز اومدن قم همش دوروزبعدم رفتن دوماه بیشتر بود ندیده بودیمشون
الانم رو پامی یک هفتست اب خونمون قطع شده نتونستم ببرمت حموم شب تا صبح فقط خاروندی بدنتو الانم رو پامی شاید بخوابیچون فعلا داری نگاه میکنی🙄
قبل از خوابتم یه لحظه دیدم گشوارت تو گوشت نیس☹️خدا میدونه کجا افتاده انشالله که پیدا بشه
اگه خدا بخواد یه سفر دیگه داریم اونم قشم حالا هی میگیم هفته ی بعد یا بعدش معلوم نیس شایدم اصلا نرفتیم
دیگه دیگه🤔
هیچی همینا بازم اگه وقت کردم میام و مینویسم برات
دوستت دارممامان️
این تولد سه ونیم سالگیت️
اینم از بازیای روزمرت
اینم دخترم تو جمکران
اینم ناهار مهمون بابا تو رستوران قم قدیم🙃
اینم چندتا عکس از یزد
اولین برف قم
اینم تو دختر دوست بابا فاطمه خانوم
بماند به یادگاری️
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی