مهیلانفس من و بابامهیلانفس من و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره
مامان معصومه مامان معصومه ، تا این لحظه: 32 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره
بابا محمدرضا بابا محمدرضا ، تا این لحظه: 33 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره
هم دل شدن دلامونهم دل شدن دلامون، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره
وبلاگمونوبلاگمون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

دخمل مامان

جیگرطلا😍

1396/12/1 11:20
437 بازدید
اشتراک گذاری
دخترم امروز ۳۰بهمن۹۶هست وزمان و روزا و هفته ها دارن تموم میشن و کمتراز یک ماه تا آغاز سال جدید نمونده بهمنم داره تموم میشه و وارد ماه اسفند میشیم و تو روز به روز داری بزرگتر میشی و اخلاق و رفتارات داره تغییر میکنه
اینبار اومدم بیشتر از رفتارات و کارات بگم اول از همه بگم تو دختر بسیار لجــــــــــبازی هستی و اصلا به هــــــیچ صراطی مستقیم نیستی
وگاهیم یه دختر عصبی البته به ندرت
گاهیم اصلا به حرفم گوش نمیدی لجبازیتو صددرصد شبیه بابات هستی چون مامان جون با دیدن کارات و رفتارات میگه کپ باباتی
واین لجبازیت هم من هم خودت هم بابا رو اذیت میکنه ومن که عاشق رفتن به تبریز بودم الان موقع رفتن استرس میگیرم که خدایا مهیلا میخواد چه کارایی سرم بیاره
مثلا اون سری که رفتیم تبریز برنامه ی یه جا موندن و سرت انداخته بودی هرجا میرفتیم میگفتی من نمیام و این کارت منو ناراحت میکرد
اینبار میخوام قبل رفتن به تبریز ببرمت پیش یه مشاور ازش کمک بگیرم چون میخواییم اینبار رفتنی بیشتر تو خونه ی خودمون بمونیم و من میدونم مسئله بالا رفتن تو باز برنامه میشهوبه علتای مختلف دوست ندارم بری بالا
خـــــــــووووب
حالا بریم یه چندتا از کاراتم بگیم
اول از همه اینکه عاشق ظرف شستنی یه چهارپایه واسه خودت دست وپا کردی که جاهایی که دستت نمیرسه به کمک اون حلش میکنی
یه چند شعر فارسی و اهنگ فارسب یاد گرفتی و تو فارسی حرف زدن کلی پیشرفت کردی
اعدادم تا ۵کامل بلدی ولی تا۱۰جاهاشونو اشتباه میگی عاشق مدرسه ای و کتاب و درسی
و عاشق ورزش رزمی و بیشتر ژیمناستیک که انشالله بریم تبریز میزارم بری🥊
دیگه اینکه تازگیا قهر کردنم یاد گرفتی یه چیزی بهت بربخوره میری تو اتاق بعد خودت لوووس میکنی کلا دختر با احساس و درک بالایی و همه چیزم ماشالله میدونی
از موبایل کاملا افتادی و این بارم معتاد لب تاپ و آپارات بخش کودکش شدی و هرروز اونجا داری آنلاین کارتون میبینی پت و مت و بره ناقلا و...🙃
تقریبا دو سه روزی میشه از قشم برگشتیم برات کلی خرید کردم انقدر خرید کردم که همش میگفتی چقدر به من چیز میخری
میگم از بابت لجبازیت اونجا خیلی منو اذیت کردی و ناراحتو یکم سرما خوردی و بردمت دکتر ولی حداقل تو یه روز دوبار لجبازی داشتی🙄خداروشکر یه سفر چهارروزه بود که به سلامتی رفتیم و برگشتیم
چندتا عکس از سفرمون برات میزارم

[img:AgADBAADbKwxG_ipUFC2hJjCiec4ZqVYJhoABHbrAAFHC5F2Mm67AwABAg]

این با لوگوت درست کردی
این تو ماشینه چون ساعت ۴صبح پرواز داشتیم مجبور شدیم شب حرکت کنیم و شبو جلوی فرودگاه بخوابیم ولی من و تو اصلا خوابمون نبرد ولی بابایی خوابید


اینم چندتا عکس از قشم
اینم چندتا از خریدات































پسندها (2)

نظرات (2)

مامان صدرامامان صدرا
1 اسفند 96 11:36
همیشه به گردش و تفریحمحبت
گیلداگیلدا
20 اسفند 96 16:04
ای جونم همیشه به گشت و تفریح. ایشالله که تو عید اذیتت نمیکنهمحبت
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخمل مامان می باشد