یه روز متفاوت
قند عسلم خوبی مامان جات خوبه میدونم یکم تنگ شده ولی عیبی نداره چیزی نمونده واسه اومدنتاول بزار برات بگم که این 4شنبه داریم میریم تبریز هم خوشحالمهم ناراحتخوشحال واسه اینکه داریم میریم شهر خودمون پیش مامان ها باباهامون ناراحت واسه اینکه کلی کار ریخته سرم نمیدونم ازکجا شروع کنم کلی خرید دارمتازه امروز هم میخواستم برم آتلیه عکس حاملگی بندازم کلی به خودم رسیدم حدود1ساعت فقط طول کشید موهامو درست کنماما چه فایده تارسیدم عکاسی برق رفت یه ربع نشستم ولی نیومد مایوس از عکاسی اومدم درسته موند واسه فردا ولی کی حوصله داره دوباره حاضربشه خودش هم با این همه کارراستی یه عکسمونو داده بودیم بزرگ کنن چه عجب اون حاضر بود خیلی خوشگل شده خلاصه دخملم یکی دو روز سرم شلوغه شاید نتونم بیام برات پست بزارم ولی به محض اینکه سرم خلوت شد میام مینویسم دوست دارم فندقم بوووووووووس