8 ماهگیت مبارک عسلم
سلام عزیزم سلام مرواریدم دخترم ببخش این چند روز دیر اومدم سرم بدجور سرگرمه توئه
اول از همه ۸ ماهگیت مبارک انشالله همیشه سالم و سلامت باشی دخترم با لطف خدا این ماه رو هم به پایان رسوندیم و وارد ماه ۹ از زندگی شیرینت شدی خدا روشکر
تواین مدت کلی پیشرفت داشتی اول از همه کلمه ی ماما بابا رو یاد گرفتی و همش تکرار میکنی مخصوصا وقتی عصبانی میشی در بعضی از کلماتت کلمه ی عمه و اسم دایی امین نیز شنیده میشه
فعلا نمیتونی چار دست وپا بری ولی تو این دو سه روزه یاد گرفتی روی زانوهات بمونی وخودتو تاب بدی وای وقتی میخوای به جلو حرکت کنی میفتی الهی مامان فدات بشه
از این ماه کلی چیز به برنامه ی غذایت اضافه شده امیدوارم بخوری و یکم جون بگیری
راستی با روروئک میری کل خونه رو میگردی و دست به بخاری میزنی یه بارم دستت سوخت و کلی گریه کردی و سیم تلفن روهم میکشی منم متوجه نمیشم بعدا وقتی به موبایلم زنگ میزنن میبینم بله شما تلفن و کشیدی
خودتو واسمون لووووس میکنی دو دستتو میگیری جلوی صورتت محکم دستاتو فشار میدی
قربون شکل ماهت بشم الان امتحانات بابا شروع شده ولی تو نمیزاری بابا درس بخونه همش با روروئکت میری اتاقش و صدا در میاری اونم دلش نمیاد تو رو بیرون کنه مجبور میشه با صدا درس بخوووووونه
اون روز رفتیم کافی شاپ برای اولین بار کافی شاپ بارون بهترین کافی شاپ تو قمه تو زنبیل آباد انقدر ذوق میکردی نگو تو رو هم گذاشته بودیم روی صندلی مخصوص کودکان شب به یادماندنی بووود
دخترم اگه خدا بخواد قراره 22بهمن به مسافرت بریم ولی هنوز مشخص نشده کجا ولی احتمالش زیاده بریم کیش
تازگی ها هم دست میزنی البته از دیشب الهی فدات بشم که صدای دست زدنت زیاد نیست
اینم عکس بچه گی های منه ببینی چقد شبیه منی
عاشقتم دخترم دوستتتتت داریم یه عالمه