مهیلانفس من و بابامهیلانفس من و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره
مامان معصومه مامان معصومه ، تا این لحظه: 32 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره
بابا محمدرضا بابا محمدرضا ، تا این لحظه: 33 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
هم دل شدن دلامونهم دل شدن دلامون، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره
وبلاگمونوبلاگمون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

دخمل مامان

روزهای من و دخترم

1393/4/13 20:07
255 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلم جیگرم نباتم خوبی دخمل نازمالان که این و واست مینویسم 6رمضونه امسال رمضون واسم با رمضونای دیگه دل چسب تره چون تو پیشمونی پارسال این موقع تو اصلا وجود نداشتی وخدا رو هزاران مرتبه شکر که امسال پیشمونی

قربون شکل ماهت ما اول رمضون رفتیم خونه ی مامان جون وباباجون واسه افطاری و اونا واسه تو برای اولین سال رمضونت یه ساق شلواری کادو دادن و عمه جونت تاپ شورت خوشگل واست گرفته که عکساشو واست میزارم

روز دوم هم به خونه ی مامانی و بابایی اومدیم که دو روز اینجا بودیم

خلاصه میخوام ماه رمضون کجا مهمون شدیم واست بنویسم تا خاطره شه البته ما زیاد خونه خودمون نیستیم یا اینوریم یا اونور البته بیشتر اینور خونه ی مامانی چون من زیاد حوصله غذا پختن ندارم

گل دخملم این روزا خیلی بامزه شدی همش میخندی منم یواش یواش میشناسی خوابیدنت یکم خوب شده بعضی وقتا خوب میخوابی بعضی وقتا نه دو شب پیش درد داشتی نمیدونم شکمت بود یا گوشات ولی خیلی دردناک بود خیلی گریه میکردی همش میگفتم کاش من این دردا رو میکشیدم کاش این دردا اصلا وجود نداشت تا تو درد نکشی این روزا به زور میخوابی وتا به خواب عمیق نری دو سه بار بیدارمیشی

هفته پیشم رفتیم خونه ی عمه فریبا که از آمریکا اومده بودن کلی ازت عکس گرفتن هر کاری میکردی ازت عکس میگرفتن تو هم دخمل خوبی شده بودی و اصلا گریه نمیکردی الهی فدات شم من

این روزا بابا روزست بابا عادت داره شبای ماه رمضون نخوابه و بعد از نماز صبح میخوابه تو هم بعضی موقع ها که بیداری باهات بازی میکنیم ملافه رو به صورتت میندازیم و تو با اون دست وپاهای کوچولوت ملافه رو از صورتت برمیداری آفرین دخمل باهوشم بعضی وقتا هم به یه جایی خیره میشی و با اونجا حرف میزنی و از ته دل میخندی فدای اون خنده هات

امروز رفتی حموم اولین دفعه ای بود که مامانی خودش حموم میبردش آخه تا این مدت خاله رقیه زحمتشو میکشید منم میترسم خودم به حموم ببرمت

خوب گلم الان تو خوابی ولی از همون خواب ها که گفتم راستی هفته بعد 5شنبه تولد  یک سالگی امیر علی پسر دایی منه افطاری کردن و بعدش تولده انشالله تولد تو عزیزم واست عکساشو میزارم

خوب هستی زندگیم فعلا میرم تا پست دیگه وخبرهای جدید فقط اینو بدون من و بابا دوست دارم وبی تو حتی یه لحظه میمیریم تو امید زندگیمون هستی بووووووووووووووووووووس

اون صورتی خرگوشی رو مامان جون

اینم عمه خریده عکسشو چون فرمتشو آوردیم پایین این جوری شده

فدای اون چشمای خوشگلت بشم من

 

 

 

پسندها (9)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (19)

محمدحيدرپور-عصمت اكبري
14 تیر 93 8:13
سلام گلم. خداببخشه.مهيلاجون راازطرف ما ببوسش. خيلي ماه شده.
ترنم
14 تیر 93 9:21
واااااااااااااای چقدر خوشگلی تو لباساتم مبارک مثل خودت خوشگلن تولد خوش بگذره اگه پیشم بودی دسته ق.رتت میدادم از بس خوشگلی خاله
مینا مامان نازنین زهرا
14 تیر 93 11:34
سلام خدا حفظش کنه روز به روز داره ماهتر میشه ماشالا.راستی یه سوال منم دوست دارم اسم دوستام و تو وبم لینک کنم چیکار باید بکنم.ممنون میشم اگه تو وب خودم واسم نظر بدید که چیکار کنم؟
مامان مهنا
14 تیر 93 12:31
ماشالله به دخملي لباساي نازت مبارك
مامان آیلین
14 تیر 93 12:51
تولد تولد تولدت مبارک جیگر
مامان بهار
14 تیر 93 18:49
ماشالا چه خانم و ناز شده ...
خاله انسیه
14 تیر 93 20:06
فدای چشمای ناز نازیت بشم.
مامان علی
14 تیر 93 20:33
ماشالله هزار ماشالله به گل دختری..لباسهاتم مبارکه...جه قدر هم بهش میاد ..ای جوووووونم
مامان هلیـــــــــا
15 تیر 93 22:54
اولین ماه رمضون زندگیت مبارک کوچولوی ناز امیدوارم طاعات و عباداتتون قبئل باشهخیــــــــــــلی ماه شدی ماشااله
مامان علی
16 تیر 93 16:41
4750188 خیابان منظریه نبش خیابان ششم و چهارم. عکاسی روژین. واقعا عالی بود..زود برو چون هرچی بزرگتر شه بچه از حالت نوزاری خارج میشه.عکساش محشر بود
مامان نگار
16 تیر 93 18:32
سلام مامان مهیلا آره خدارو شکر گردنش خوب شده باز چند روزه که شکمش کار نکرده خیلی نگرانم مهیلا خدای نکرده اینطوری نشده؟ دکتر میگه تا 5 روز طبیعیه الان 4 روز شده من به شدت نگرانم.
مامان خانمی
17 تیر 93 12:23
چه ناز شده ماشالله
aniii
17 تیر 93 14:33
سلام عزیزم خدا حفظش کنه برات انشاالله سایه مامان و باباش همیشه بالای سرش باشه به منم سر بزن خوشحال میشم
مامان شهناز
18 تیر 93 12:45
عزیزم خیلس باحال و ناز شده. ایشالا همیشه سالم و خندون باشه.گل دخترت
مامان نگار
20 تیر 93 1:45
قالب جدید خیلی وبلاگ دختر نازتو قشنگ کرده تبریک
خاله انسیه
20 تیر 93 15:39
وبلاگت عالی شده
pany
21 تیر 93 15:39
ای جانم خدا دخمل نازتو حفظ کنه
گیلدا
22 تیر 93 15:09
سلام عزیزم مرسی از نظر خوشملی که برا ما گذاشتی. نه خاله جون وزنم واسه خودم نسبت به تولدم نرماله اما تو کمترین حد نرماله دکترم گفته هر 3،4 بار شیر مادر یه بار شیر خشک بخورم البته خیلی کم 30 سی سی.
مامان مرسانا
23 تیر 93 17:19
سلام گلم.تا الان اصلا حواسم به وبلاگ مرسانا نبود باورت میشه.مبارک باشه گلم.انشااله قدمش خیر باشه فرشته کوچولوی شما.که حتما هست مگه میشه فرشته ها خوشی نیارن تو زندگی ما.مرسانا خانوم 29 اردیبهشت توی بیمارستان آرش به دنیا اومد.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخمل مامان می باشد