مهیلانفس من و بابامهیلانفس من و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره
مامان معصومه مامان معصومه ، تا این لحظه: 32 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره
بابا محمدرضا بابا محمدرضا ، تا این لحظه: 33 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره
هم دل شدن دلامونهم دل شدن دلامون، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره
وبلاگمونوبلاگمون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

دخمل مامان

14ماهگی وجشن قدددم مهیلا و کلی اتفاقات

1394/5/4 11:55
861 بازدید
اشتراک گذاری

سلام یگانه دخترم مهیلام خوبی گلکم ..عشقم .نفسم

اول از همه 14 ماهگیت مبارک فسقل من این ماه هم با لطف خدا پشت سر گذاشتیم و تو داری مثل برق و باد بزرگ میشی خدایا شکرررر

دخترم این روزها  که در تبریز میگذره کلی جا ها .مراسمات رفتیم و توهم خوشحال و شاد هستی و منم از خوشحالیت خوشحالم

دخترم اینو وقتی برات مینویسم که بابا با  باباجون رفتن تهرااان واسه کارری که اگر حل شد برات مینویسم سپردیم دست خدا من و تو هم دلتنگ بابا هستیم و شاید من بیشتر فدای عشق خوشگل نازم بشم منمحبت{البته الان بابا برگشته}

دخترم الان تو تقریبا از چهاردست و پا رفتن خدافظی کرده و همش راه میری ماشالله به دخملم دیگه تو خونه جایی نمونده که بری و بگردی از دست تو بیچاره مامان جونات به کمدها به یخچال ها چسب زدن اخه تو شیطون میری در کابینت و باز میکنی و وسایل میرزی بیرون اون روز یه شیشه از کابینت برداشتی از دستت افتاد شکست و یکم پات زخم شدعینک

دخترم بعد عید فطر یعنی شنبه عید فطر بود یکشنبه برات جشن قدم گرفتم البته خودمانی تقریبا10 تا مهمون داشتیم ولی یه جشن عالی و بی نظیر شد دست خودم درد نکنهخندونک برات عکساشو میزارم

اگه خدا بخواد 25 مرداد میریم مشهد از حوزه ی بابا جور شده ولی نمیدونم با چی میریم البته اولویت اول هواپیماست ببینیم خدا چه مصلحتی برامون میبینه

کلی کار هست ولی هیچ کدومشو هنوز انجام ندادم برای مراسم مکه رفتن مامان جون اینا باید برم خیاطی و بازار کلی خرید دارم اما با تو کوچولو نمیشه وقتی بغلت میگیریم میگی بزاریم زمین تا توهم راه بری ولی وقتی میزاریم میترسی ای وروجکبوس

تو این مدت کلی جا رفتیم که عکساشو برات میزارم

الان از تو وروجکم بگم که خیلی کارها اداها و شیرین کاریات اضافه شده وقتی مهر میبینی سجده میکنی کلمه ی سلام و کامل بلد شدی و هرجا میریم اول میگی سل یعنی سلام خنده بالا رفتن و پایین اومدن از تخت و میز و صندلی و یاد گرفتیگریهالان هم همش میگی بده خودم غذا بخورم ازدست توسکوتولی الان نزدیک دوماهه اومدیم تبریز بغل دایی امین و بابایی اصلا نمیری همش گریه میکنی فقط بغل باباجون میرفتی که اونم چند روزی نمیری خیلی ناراحتمغمگین ولی در عوضش عاشق خاله انسیه هستی وقتی با اونی منم فراموش میکنیدلخور

الان میدونی جوراب و کفش واسه پاس و لباس واسه بدن از اعضای بدنت بینیتو میشناسی کلی کار و شیطنت بلدی ولی نمیدونم هروقت میخوام بیام برات بنویسم یادم میره فدای دخمل نازم بشم منمحبتبوس

خوب حالا نوبت عکسا

اول بریم سروقت عکسای جشن قدم قبل از عکسا جا داره از مرضیه ی جون عزیزم مامان علی جون بابت درست کردن رد پاها تشکرویژه کنم ممنون عزیزززززززززممحبتبوس

اینم از گیفتات که خودم برات درست کردم اینارو خیلی وقت پیش تو قم درست کرده بودم

توشونم دراژه با پاستیل پا گذاشتم

عااااشق این عکستم

اینم از میز عصرانه

اینم از کیکت

اینم از ژلت فک نمیکردم به این قشنگی در بیاد

اینم از شیرینیت اول به مدل پا انتخاب کرده بودیم ولی از شانس ما آشپزش رفته بود شهرش >چون عید فطر بود تعطیل بود< بابای مهربونت کل قنادیای تبریز گشته بود آخر سر اینو پیدا کرد دستش درد نکنهمحبتکیکتم به قنادی کریمی تو سنگ فرشی سفارش داده بودیم

اینم دخترم کنار کادوهات

دست همشون درد نکنه

مامان جووون 50هزار.مامانی 50 هزار.عمه المیرا کفشای صورتی.مائده جووووووون کفشای مشکی.خاله فریده دوچرخه ی اسباب بازی.عمه رخساره هم جوراب و لباس زیر.آرزو جووووووون هم تاپ و تیشرت

من و بابا هم لباسی که تنتهبوس

بقــــــــــــــیه ی عکسا در ادامه ی مطلب

اینم یه شب افطاری مهمون باباجون تو رستوران ریحون

اینم یه روز تو باغ خاله رقیه اینا <آخرین عکس بغل دایی امین در کنار محمدحسن و محمد رضا پسرخاله های من و داداش های تو>محبت

اینم تو در ائل گلی و باغلار باغی

اون سه تا عکس هم یه روز من و تو خاله انسیه رفتیم پارک پروین اعتصامی البته با دوچرخت

عکسای آخریت هم مربوط میشه به دو سه روز پیش که دخترخاله ی بابا الناز خانم به مناسبت رفتن مامانشون به مکه دعوت کرده بودن به پارک منظریه و تو هم با زهرا و مبینا بازی میکردی

اولین ایستادنت بدون کمک

اولین آب بازی تو استخرت

واونم فضولیت و خواب عروسکم

اینم یه شب با مامان جون اینا رفتیم دهکده ی بازی و تو هم خیلی خوشحال بودی

و آخرین عکس هم تو در کنار سفره ی افطار خونه ی مامانی اینا

یه روز هم با بابا رفتیم کوه عون ابن علی و سوار تله کابین شدیم از اونجاهم مهمون بابا تو هیلا مهدی افطاری کردیم

بعد رمضون هم رفتیم بناب ناهار خوردیم البته کباب مشهور بناب تو رهگذر

اینم کلی جا و اتفاقات دووووووووووووووست دارم قند نباتم

خدااااااااااااااااایا مواظب فرشتم باااااااااااشچشمک

پسندها (6)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (13)

مسئول سایت نی نی عکس
14 مرداد 94 12:58
سلام خوشحال میشیم عکس مهیلا جون و برامون بفرستید تا ان شالله برنده این هفته ما ایشون باشه ارسال عکس از طریق این لینک و یا تلگرام شماره 09109094005 http://www.niniaxs.ir/index.php/upload اگر هم دوست دارید تو گروه تلگرام نی نی عکس عضو بشید عدد 1 رو به شماره 09109094005 بفرستید. ممنون
گیلدا
16 مرداد 94 13:46
عزیزم 14 ماهگیت و جشن قدمت مبارک دست مامان گلت درد نکنه خیلی عالی شده همیشه به گشت و شادی خوش بگذره تبریز
مامان مبینا
19 مرداد 94 20:30
ماهگردت مبااااااااااااااارک عزیزم معصومه جون واقعا دست درد نکنه همه چی عااااااااااااااااالی وخوش سلیقه هستش
مامان مبینا
19 مرداد 94 20:30
عکساتمخیلی ناناز شده عزیز خاله
مامان مرضیه
21 مرداد 94 17:34
سلام.مهیلا جانم قدمهایت مبارک..من کاری نکرده بودم مامانت خودش زحمت کشیده بود و گل کاشته بود..واقعا معصومه جون همه چی عالی بود...بوووس
مامان مبینا
25 مرداد 94 17:24
مهیلا جونی روزت مباااااااااااااااااااااااااارک
مامان راضی
26 مرداد 94 17:25
مبارک باشه عزیزمممممم
مامان مهنا
26 مرداد 94 23:29
اولین قدمها و جشن قدمت مبارک عزیزم دست مامان جونیت هم درد نکنه همه چی عالی و باسلیقه
مامان فاطمه سادات
4 شهریور 94 16:31
عزیزم مبارکه
مامانی دخمل بلا
8 شهریور 94 15:51
مردم میگویند : " آدمهای خوب را پیدا کنید و بدها را رها " اما باید اینگونه باشد : " خوبی را در آدمها پیدا کنید , و بدی آنها را نادیده بگیرید ... " هیچکس کامل نیست ...
مامان مینا
9 شهریور 94 19:32
سلام مهیلا جونم قدمات مبارک باشه.14 ماهگیتم مبارک عزیزدلم.انشالله با اون قدمای کوچولوت توراههای خیر پیش قدم بشی عزیم.
مامان مینا
10 شهریور 94 22:17
معصوم جون سلام.من تو تلگرام یه گروه زدم برا نی نی وبلاگی ها اگه خواستید بهم خبر بدید شمارتون بدید ادتون کنم بعضی از دوستانمون هستند مخصوصا همشهریامون.اگه خواستید تو خصوصی پیام بدید.
نازنین
20 شهریور 94 20:40
سلام چه دخمل با نمکیوبتون عالیییییییییییییییییییییییییی .............. خوش حال میشم به منم سر بزنید
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخمل مامان می باشد