مهیلانفس من و بابامهیلانفس من و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره
مامان معصومه مامان معصومه ، تا این لحظه: 32 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره
بابا محمدرضا بابا محمدرضا ، تا این لحظه: 33 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره
هم دل شدن دلامونهم دل شدن دلامون، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره
وبلاگمونوبلاگمون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

دخمل مامان

13ماهگی دخملی و اومدنمون به تبریز

1394/4/14 23:01
461 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترم .نباتم عسلم .وجودم

اول از همه 13ماهگیت مبارررک ببخشین خیلی خیلی دیرررررررررشد آخه اومدددددیم تبریز و کلی اتفااااقات که وقت نکردم بیام آپ کنم

تووووووووووو هم که خیلی  وروجک و شلوغ شدی بزار اول ازهمه یه چیزی برات بگم

دخملم الان ماه رمضونه یعنی 17 رمضون

من به خاطر راه نرفتن تو نذر کرده بودم تا میلاد امام حسن تو راه بری درست شب نیمه ی رمضان و ولادت امام حسن خودت به تنهایی ایستادی و یه قدم رفتی درسته الان هم فعلا راه نمیری ولی کلا خودت وایمیستی و دو سه قدم میایی

اولین استارت راه رفتنت مباااارک نفسم

الان بریم  درمورد اتفاقاتمون حرف بزنیم درست سه روز مونده به ماه رمضووون اومدیم تبریز اگه خدا بخواد نزدیک 3 ماه اینجاییم اوایل شهریور قراره مامان جون و بابا جون برن حج واجب و کلی برنامه داریم

وااای از تو وروجک بگم که خیلی شیطووون و شلوغ شدی از کمدها و کابینت ها بگیر تا یخچال ها همشون و بهم میزنی مرد عنکبوتی شدی از دیوارررها میگیری و راه میری الان هم دستتو ول میکنی و وایمیستی

عاااااشق آبی هرجا آب میبینی خودت و میکشی که منو ببرین اونجا مخصوصا حوض مامانی اینا از پله ها بالا میری  و وقتی میرسی خودت میشینی برای خودت دست میزنی و نانای میکنی

کلی حرف میزنی بابا ماما بای بای تاتی تاتی به خاله انسیه هم میگی انی و کلی هم کلمات ترکی گلدی گدی که به فارسی میشی اومد و رفت و کلی کلمات که مشخص نمیشه چی میگی

الان هرچی میگم میفهمی و عمل میکنی مثلا میگم دست نزن نمیزنی میگم اونو بیار میاری حتی وقتی بهت عصبانی میشم هم درک میکنی و سرت و پایین میندازی یه چیزی نمیدم قهر میکنی فدای قهر کردنت بشم من 

از مهمونیا بگم که تو این مدت رفتیم مامان جون اینا و مامانی اینا که همیشه هستیم

یه بار رفتیم خونه ی عمه ی من عمه ی خودت و خاله رقیه دیروز هم باباجون مهمون کردن رفتیم رستوران ریحووون افطاری

دختر گلم عاشقتم نفسم فدات بشم من

اینبار عکس نذاشتم چون فیش دوربینمون مونده خونمون انشالله سری بعد بوووووووووووووووووووووووس

 

 

پسندها (7)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

همراه رایانه
15 تیر 94 9:22
همراه رایانه مرکز پاسخگویی مشکلات کامپیوتری و اینترنتی تلفن تماس :9099070345 ادرس سایت: www.poshtyban.ir
مامان مبینا
15 تیر 94 17:55
معصومه جون سلام ایشالله تبریز بهتون حسابی خوش بگذره کاشکی میتونستی عکس مهیلا رو بذاری اخه دلم واسش حسابی تنگیده
مامان بهراد
16 تیر 94 13:18
سلام عزیزم 13ماهگی گل دخترمون مبارک . راه رفتنت هم مبارک ایشالا همیشه به سلامتی قدم برداری . تبریز هم بهتون حسابی خوش بگزره.
مامان مرضیه
16 تیر 94 18:00
سلام.13 ماهگی ات مبارک...فدای حرف زدنات و تا تی کردنت
گیلدا
16 تیر 94 20:11
تبریز بهتون خوش بگذره قدمای دختر خوشگلمم مبارک باشه ایشالله به زودی با تسلط کامل راه میره
مامانی دخمل بلا
17 تیر 94 3:56
بی علی اصل عبادت باطل است / بی علی هر کس بمیرد جاهل است / بی علی تقوا گلی بی رنگ و بوست / بندگی همچون نماز بی وضوست .... ایام سوگواری و شهادت امیر مؤمنان , حضرت حد تسلیت باد ... ............... شب قدر است و طی شد نامه هجر / سلام فیه حتی مطلع الفجر . . . ..... من از عمق وجود خود ، خدایم را صدا کردم , نمیدانم چه میخواهی ، ولی امروز برای تو ، برای رفع غم هایت , برای قلب زیبایت ، برای آرزوهایت ، به درگاهش دعا کردم , و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد ... التماس دعای مخصوص دارم در این شبهای خاص و نورانی و عزیز
مامان فدیا
22 تیر 94 13:27
کلا هر شیئی که باز و بسته بشه مورد علاقشون در کابینت ظرف در دار خلاصه انقدر میکوبن به هم که دستشون بمونه و جیغشون بره هوا
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخمل مامان می باشد