11 ماهگی مهیلا و روز مادرررر
سلام عشق من ,همدم تنهایی من, دخترم ببخش که دیر اومدم واسه نوشتن سایتت ماشالله انقدر بلاچه شدی که نگوووووو اصلا یه جا بند نیستی خوب بگذریم........
اول از همه 11ماهگیت مبارک فرشته نازم وای مهیلا اصلا باورم نمیشه این ماه هم تموم شد, و ماه دیگه انشالله تولدته چه زود تموم شد دلم واسه این ماه ها تنگ میشه فسقلی من انگار همین دیروز بود منتظر اومدنت بودیم و بابا کارش شده بود قم تبریز یادش بخیر......
دخترم تو این ماه کلی مناسبت ها وجود داشت که اولی روز مادر بود این اولین سالی بود که طعم مادر شدن و تجربه میکردم که خیلی خیلی حس خوبیه و اینکه در کنارتو دخمل نازم و بابا محمدرضا
به مناسبت این روز شب ولادت بابا مارو برد کافی شاپ و از اونجا رفتیم برای من هدیه روز زن گرفتیم ویعد شام گرفتیم و رفتیم تو پارک خوردیم فردای اون روز که ولادت خانم فاطمه زهرا بود یه شام با میز چیدم و لحضات خوبی رو در کنار هم رقم زدیم
ولی دخترم بعداز سه روز از اون روز تو تب کردی و اون شب اصلا نتونستی بخوابی ولی فرداش تبت اومد پایین و نمیتونستی آب دهنتو قورت بدی به همین خاطر بردیم دکتر و دکتر عفونت گلو تشخیص داد و یه چندتا دارو
الان یکم بهتری خدارو شکر این اولین سرماخوردگی زندگیت بود که تجربه کردی دخترم دیگه هیچ وقت مریض نشو چون وقتی مریض میشی من از تو بدتر میشم اون روز که تب کرده بودی من از نگرانیم هیچی نخورده بودم و بابا هم هی عصبانی میشد که داری خودتو میکشی ولی من عادتمه تو مریض بشی من میمیرم
نمیدونم چرا این سال برام سال خوبی نبوده اون از اولین روز عید که مریض شدی و اینم از این انشالله که فقط فروردینش اینجوری باشه
دخترم امروز اولین روز از ماه رجبه تو سال پیش در14رجب به دنیا اومدی تولد قمری تو پیشاپیش تبریک میگم
واسه تولدتم کلی برنامه داریم ببینیم کدوم انجام میشه البته بگم که تولد مفصلتو نمیتونیم بگیریم اول از همه روز تولدت شهادته دوم اینکه ما تبریزنیستیم و قمیم و امتحانات بابا داره شروع میشه انشالله سال های بعد جبران میکنم یه تولد تم دار برات میگیرم ولی امسال هم برات میگیرم شاید از تبریز واسمون مهمون بیاد خلاصه هیچ وقت روز به این مهمی رو فراموش نمیکنم عشقم.......وجودم......نفسم
دخترم الان میتونی 2و3 دقیقه رو پاهات بایستی خودت 2و 3 قدم راه بیای الهی من قربون پاهای کوشولت بشم من بووووووووووش
اینم از اتفاقت این چند روز
دخترم کار هروز باباست تو رو جلوی عکس حرم امام رضا قرار میده و شما سلام میکنین
اینم ماهیچه هاتن که اینجوری برات بسته بندی میکنم برات سوپ درست میکنم
دخترم عسلم من و بابا دیوانه وار دوست دارم عشقم