اولیـــــــــــن یلدات مبــــــــــــــــارکـــــــــــــــــ
سلام دختر نازم عروسک خوشگل مامان الان ۳هفتست تبریزیم و شما ۷ماه و۱۴ روزه ای کلی خبر واتفاق ها افتاده که مهمتر از همه شب یلدا و جشن دندونیت بود که فوق العاده شد دهن مهمونا باز مونده بود خوب ما اینیم دیگه
این روزا کلی پیشرفت داشتی الان میتونی بدون کمک بشینی ولی من همیشه مواظبتم
بعد سعی و تلاش برای چهار دست وپا رفتن میکنی
دیگه همه رو میشناسی ولی از همه بدتر مامانی و خاله انسیه رو میشناسی با خاله انس گرفتی عاشق بابا هستی وقتی بابا بغلت میکنه عینکشو میندازی بعد با دو دستت صورتشو میگیری و با اون دوتا دندون کوچولوت گاز میگیری این کارو با کسایی که میشناسی میکنی
دایی امین و هرجا ببینی با صداهای عجیب و غریبت باهاش حرف میزنی اونم میاد وتو رو میخوره وروجک من
اولین شب یلدات تو خونه ی مامانی اینا بود و مامان جون هم اومد اونجا باباجون هم واسه ۲۸صفر رفته مشهد شب به یادماندنی بود البته در کنار تو
کلی برات چیز درست کردم اسمتو با کاغذهای هندوانه ای درآوردم البته جا داره از دایی امین به خاطر زحماتش تشکر کنم هم تو شب یلدا کمکم کرد هم تو جشن دندونیت خدا حفظش کنه و هر چی آرزو داره بهش برسه
خلاصه عدد ۸وعدد۱ برات درآوردم که یعنی در هشت ماهگی اولین شب یلدات بود
برات ژله ی انار که خیلی فوق العاده شد همه طرز تهیشو ازم پرسیدن از همه جالب و بی نظیرش پشمکت بود که پشمکتو برای عروسک پیراهن کردم که خیلی خوشگل شد ودر آخر هم هندوانت بود که به شکل کیک طبقه ای درست کردم خب حالا بریم سراغ عکسات البته عکسای دندونیت زیادن انشالله بعدا هم اونا رو میزارم
اینم از گیفت ها که خودم برات درست کردم به همه همراه عکس یلدات دادیم
اینم دستامون موقع کیک بریدن
دوست دارم انشالله زیر سایه خدای بزرگ زندگیمون همیشه شاد شاد شاد باشه آمین