مهیلانفس من و بابامهیلانفس من و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره
مامان معصومه مامان معصومه ، تا این لحظه: 32 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره
بابا محمدرضا بابا محمدرضا ، تا این لحظه: 33 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره
هم دل شدن دلامونهم دل شدن دلامون، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه سن داره
وبلاگمونوبلاگمون، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

دخمل مامان

چهارمین سفر اصفهان

1393/7/15 17:38
293 بازدید
اشتراک گذاری

سلااااااااااااااااااام گل زندگیم سلاااااااااااااااااااااام نفسم

مامان قربون اون چشمای خوشگلت بشه تو دنیای منی اینو میدونستی

عزیزم امروزم دوباره تنها شدیم چون مامان جون اینا هم رفتن تبریز ولیییییییییی عیبی نداره واست کلی خبر دارم

اول اینکه هفته پیش چهارشنبه  واسه چکاب بردمت بهداشت تا دوباره وزنت و اندازه بگیرن آخه گفته بود واسه باز کردن پرونده لازمه واسه همین بردمت خدا رو هزار مرتبه شکر خیلی خوب وزن گرفته بودی

همون روز قرار بود مامان جون اینا بیان و من هم کلی کار سرم ریخته بود ولی خدا رو شکر تا اومدن اونا تمومشون کردم

راستی اینم بگم واسمون سوغات مشهد هم آورده بودن چون قبل از اومدن به قم با عمه اینا رفته بودن مشهد

دستشون درد نکنه

اینا رو مامان جون                                                اینا رو هم عمه

وامااااااااااااااااااا خبر مهم اینکه همراه مامان جون اینا رفتیییییییییییییییم اصفهان نصف جهان

بله مهیلا خااااااانوم ما روز 5 شنبه هفته پیش ساعت 15 حرکت کردیم چون بابا هم چهار روز تعطیل بود دل و زدیم به دریا نه هاااااااااااا به  اصفهان

اول سر راهمون به شهر ابیانه سر زدیم تا حالا نرفته بودیم مامان جون تعریف شو شنیده بود تقریبا مثل کندوان خودمون بود البته از اونجا زیباتر و قشنگ تر اول رفتیم موزش خیلی بامزه بود دو سه تا عکس انداختیم

بعد از اونجا وارد روستا شدیم خیلی جالب بود چه خونه هایی چه مغازه هایی چه خیابان هایی  تقریبا 2 ساعت طول کشید گشتن روستا اونجا هم یه امام زاده داشت که رفتیم هم نمازمون رو خوندیم هم زیارت کردیم

هواشو بگم اینقدر سرد بود که اگه به عکسا نگاه کنی میبینی چطور تو رو پوشوندم

این نمایی از کل روستاست

اینم وقتی سوار خر کردیمت

اینم یه عکس از جای قشنگش

بعد از گشت و گزار تو روستا نان محلی گرفتیم و سوار ماشینمون شدیم و راهی اصفهان شدیم حدودا ساعت 21و 30 به اصفهان رسیدیم اول رفتیم شام خوردیم بعد از خوردن شام رفتیم دنبال هتل

ماشالله به این مردم حدود 3 ساعت فقط دنبال اتاق بودیم همشون پر بودن آخر سر بابا و بابا جون یه اتاق پیدا کردن اونم چه اتاقی هتل 5 ستاره خخخخخخخخخ

ما وقتی رفتیم توش دیدیم ملافه ها کثیف از در ودیوار همش جک و جونور راه میرفت خلاصه 10 دقیقه طول نکشیدکه اتاق و پس دادیم و دوباره دنبال اتاق رفتیم ساعت یک و هم میگذشت که آخر سر یه اتاق تمیز گیرمون اومد تو هم خیلی خسته شده بودی از ساعت15 تا 1شب تو بغلم بودی همش گریه میکردی تا حالا این جور گریه نکرده بودی شیرمم نمیخوردی دیگه نمیتونستم چیکار کنم آخر سر تو اتاق خوابیده بهت شیر دادم خوردی فهمیدم که دیگه کمرت درد گرفته از بس تو بغل بودی بعد از خوردن شیر خوابت گرفت و خوابیدی ما هم خوابیدیم

اسم هتلمون هم هتل ایران بود

صبح بعد از خوردن صبحانه رفتیم به سمت دیدنی ها اول از پل خواجو شروع کردیم که خیلی جالب بود

دخترم تو مورد پسند توریستا قرار گرفته بودی میگفتن بدین ببریم اون ور آب ولی ما که نمیدادیم راستی تو کاخ عالی قاپو بهت شیر میدادم تو رو زیر چادرم پنهان کرده بودم فقط پاهات بیرون بودن خارجی ها خیلی خوششون اومده بودن فک کنم 4و5 توریست از این صحنه عکس گرفتن دیگه مشهور شدیم

دانمارکی

ایتالیایی

چینی

ایتالیایی

بعد از اون رفتیم باغ گلها محشر بود خیلی خیلی زیبا بود که ما وقتیم رسیدیم دم باغ پی پی کردی تا کمر به همین دلیل رفتیم و عوضت کردیم

اینجا دم باغه که از آب خوشت اومده

اینم چند تا عکس از باغ گلها

الهی بمیرم ببین با چه حسرت داری نگاه میکنی کلا اینجوری شدی دلمون برات میسوزه

بعد از اون هم رفتیم چهل ستون چون باتری دوربینمون تموم شد فقط از توش عکس گرفتیم

بعد از اونجا  رفتیم واسه ناهار و بعدشم رفتیم استراحت کردیم عصر رفتیم سی و سه پل که آبش خشک شده بود چون هوا تاریک بود عکسا زیاد جالب نشد واسه همین فقط یه دونه میزارم بعد از سی و سه پل هم رفتیم میدان امام بازم نتونستیم عکسای جالب بندازیم

ولی فرداش از کاخ عالی قاپو دونستیم از میدان امام عکس بندازیم

دخترم ببخش این پستت طولانی شد چون اصفهان جاهای دیدنی زیاد داره که ما فقط به مشهوراش رفتیم

مسافرت خوبی بود خیلی خوش گذشت انشالله دفعه بعد از شیطنتات برات مینویسم خیلی دوست دارم

بوووووووووووووووووووووووس هزاااااااااااااااااااااااااار تا

مهیلا در سفر اصفهان 4ماه و 15 روزست

 

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

خاله انسیه
15 مهر 93 19:07
وااااااااااایییییییییی چه عکس هایی دلم می خواد اونجا بودم و لپاتو میکشیدمو هزار تا بوست می کردم
♥مامان مرجان♥
15 مهر 93 19:32
سلام همیشه به سفر سفرتون بخیر عسلم خوشکلی ک توریستا ولت نمیکردن بوس
مامان مهنا
16 مهر 93 0:15
همیشه به سفرمهیلاگلی منم خیلی دوست دارم برم اصفهان
مامان علی
17 مهر 93 20:16
وای فداش بشم..چه ماهه...دلمو بردی دخترم.....کاش پیشم بودی..دلتنگتم... ای جوووونم مهیلا تو زیبایی تکه.....ای خدا....
علی کوچولو
17 مهر 93 20:17
سلام.مهیلا جوووووونم. ..ماشالله چقدر خوشگلی......عاشقتم....ناز نازی من میشی؟؟ عروس مامانم میشی؟؟؟؟ دلتنگتم
مامن هلیا
18 مهر 93 20:15
ووای مهیلا جووونم چقدر ناز شدی تپل مپلی بخووولمت امیدوارم همیشه به سفر باشید
غزاله
19 مهر 93 23:54
سلام.خوبین؟؟ من واسه تولد عشقم همسرم یه وب ساختم.میخوام تا تولدش 1369 تا تبریک جمع کنم براش.میشه شما هم بیاین و چندتا تبریک برامون بذارین؟؟ ممنونم
غزاله
20 مهر 93 14:23
سلام.خیلی خیلی ممنونم از حضور و تبریکتون
ابجی سجا
21 مهر 93 10:12
در قلب کوچکم فرمانروایی میکنی بدون هیچ نائب السلطنه ای !
 کسی نمیداند چه لذتی دارد بهترین پادشاه تاریخ را در دل داشتن . . .
مامان شهراد
21 مهر 93 19:44
سلام مهیلا جون همیشه به سیر و سیاحت و گردش عزیزم. ایشالا همیشه خوش وسلامت و مسافرت های بی خطر داشته باشی خوشگل خانومی
مينا مامان اميرعلي
22 مهر 93 16:37
چه خوب كه بهتون خوش گذشته خاله جووووووووووووني
مامان فاطمه سادات
22 مهر 93 16:39
ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا که تو انقدر شیرینیییییییییییییییییییییییی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخمل مامان می باشد