مهیلانفس من و بابامهیلانفس من و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره
مامان معصومه مامان معصومه ، تا این لحظه: 32 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره
بابا محمدرضا بابا محمدرضا ، تا این لحظه: 33 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
هم دل شدن دلامونهم دل شدن دلامون، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره
وبلاگمونوبلاگمون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

دخمل مامان

هدیه ها

1393/3/11 11:21
187 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر کوچولوی من خوبی مامان ؟الان که این پست و واست میزارم تو رو به زور خوابوندم چون اصلا با خواب سر و کار نداری

دخمل نازم جمعه بابا واسه دادن امتحاناتش رفت قم به مدت دو هفته به زور رفت آخه واسش سخت بود که تو رو بزاره بره ولی چاره ای نبود منم دلم براش یه ذره شده درسته وقتی بهش میگم میگه تو اونجا مهیلا رو داری ولی هر کی جای خودش و داره انشالله که خدا کمکش میکنه امتحاناتشو خوب بده تو هم دعا کن امسال هم بابا شاگرد ممتاز بشه آخه ترم گذشته تو دانشگاه شاگرد اول شده بود

راستی دوشنبه بابایی بازم میخواد بره مکه خوش به حالش اونم میگه برم دلتنگ مهیلا میشم

دختر تو چی داری که همه دلتنگ تو میشن؟

اما از شما فسقلی بگم که خدا رو شکر شیر خوردنت بهتر شده الان هم همش ازم شیر میخوای شبا مثل ما میخوابی وخودت هر وقت گشنت شد گریه میکنی شیر میخوری 2و3 بارم خندیدی تو خواب نه ها تو بیداری

خلاصه دختر بزرگی داری میشی راستی الان تقریبا 8و9 روزه اومدیم خونه مامانی خیلی دارن زحمتمونو میکشن خدا سایشون و از سر ما کم نکنن

از 15 روزگیت قطره ی مولتی ویتامین بهت میدیم اصلا مزشو دوست نداری ولی باید بخوری آخه آگه نخوری خدایی نکرده نرمی استخوان میگیری راستی شناسنامتم گرفتیم ها تو 5روزگیت دفترچتم بابا باید از قم میگرفت که گرفته

هر دفعه میخوام بیام از کادوهات برات بگم ولی یادم میره دخملم پول نقد واست نزدیکای 2میلیون جمع شد بقیه هم لوازم خونه آورده بودن که خیلی زیاده حوصله نوشتن ندارم اما اصلیا:

تو بیمارستان بابایی{بابای من} واسه من یه مدال کعبه و واسه شما هم مدال کعبه باباجون{بابای بابا} واسه تو یه دستبند که فامیلت روش حک شده بابا که دستش درد نکنه واسه من یه دستبند که خیلی قشنگه و من اصلا رازی به زحمتش نبودم چون به من خیلی زحمت کشیده بود  مامان جون{مامان بابا}یه مدال ماهی شکل مامانی{مامان من}یه مدال کیتی دایی امین واسه شما یه النگو ودایی صادق{دایی من}هم یه النگو واسه تو عمه ت واست مدال وان یکاد خاله انسیه هم یه عروسک خوشگل واسه شماو زن عموی بابای من هم واست یه مدال وان یکاد

در ضمن بابایی واست برای اومدن به خونشون یه گوسفند قربانی کردن و باباجون ومامان جونت هم واسه من و بابا یه نیم سکه و واسه شما کلی لباس و اسباب بازی که دست همشون درد نکنه این هم کادو هات دخمل نازم

اگه اجازه بدی من برم خیلی خیلی عاشقتم واز خدا خیلی ممنونم که  با ورود تو  زندگی مون شیرین تر شده خیلی دوست دارم از اینجا میبوسمت بوووووووووووووووووووووووس

پسندها (6)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

مامان مهنا
11 خرداد 93 13:05
واي خوش به حال مهيلا خانوم با اين همه كادو مباركت باشه ناناسي
مامان علی
11 خرداد 93 13:47
سلام...دست همه درد نکند بخاطر کادوهاشون....زیاد ناراحت نباش انشالله شوهرت بزودی میاد پیشت.. راستی مهیلا جوون رفته رفته خوشگل تر میشه..باید بیاییم و بدزدیمش
مامان شهناز
11 خرداد 93 14:00
واااااااااییییییییی بابا مهیلا نیامده پول دار شده که . وامی چیزی نمیده قرض الحسنه.... ایشالا همیشه سالم و سلامت باشه
مامان هلیا
12 خرداد 93 9:33
ماشاا... به این بابای زرنگ ایشاا... کادوهای عروسی دخترمون ، حالا ببینیم بابایی از مکه واسه دخرمون چی سوغات میاره مهیلا جون هرچی بابایی آورد، نصف
مامان گیلدا
12 خرداد 93 18:35
سلام خانمی نه روز شمار دخترم درسته چون خود 20 اردیبهشت که به دنیا اومده که حساب نمیشه 21 اردیبهشت میشه 1 روزگی دخملم پس الان 23 روزشه تازه من خودم یه تقویم مخصوصش خریدم که توش روز شمار راه انداختم بعضی کاراشم توش مینویسم.
مامان بهار
12 خرداد 93 19:43
مبارکت باشه مهیلا جووووونم .
ترنم
13 خرداد 93 8:23
کادوهای دختر ی مبارک خوشگل خاله بازم ازش عکس بزار برامون دلم میخواد ببینمش
مامان عرفان
13 خرداد 93 11:25
سلام عزیزم.خیلی مبارکه هدیه های مهیلا جون. عزیزم رمز میدی؟
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخمل مامان می باشد