مهیلانفس من و بابامهیلانفس من و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره
مامان معصومه مامان معصومه ، تا این لحظه: 32 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره
بابا محمدرضا بابا محمدرضا ، تا این لحظه: 33 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
هم دل شدن دلامونهم دل شدن دلامون، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
وبلاگمونوبلاگمون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

دخمل مامان

دخترم فردا داره میاد

1393/2/24 1:23
257 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخمل بهاری من

 

سلام دخمل شلوغ من

 

سلام دخمل خوش قدم من

 

سلام جیگر گوشه ی من

چطوری مامان دیگه تموم شد فردا داری میای پیشم دخملم میبینی چه زود تموم شد اصلا باورم نمیشه این 9 ماه تموم شد و فردا داری میای

انگار همین دیروز بود که فهمیدم داری میای

انگار همین دیروز بود که تو قم همش منتظر بودم که بیام تبریز

انگار همین دیروز بود که روزها رو واسه دیدن تو فسقلی با بابا میشمردم

چه قدر زود گذشت اصلا فکرشو نمیکردم الان کمتر از 7و8 ساعت دیگه پیشمی

دلم تنگ میشه واسه همه چیز واسه حاملگی .نگرانی.دلهره وخلاصه ........

خوب فندقم انشالله فردا صحیح وسالم میای بغلمون جا داره از اینجا من و شما از چند نفر تشکر و قدر دانی بکنیم اول از همه

از خدای بزرگ ممنونم که بهم این هدیه بزرگ رو تقدیم کرد تا طعم مادر شدن رو بچشم و البته هزاران هزار شکر که حاملگی بدون دردسر رو برایم فراهم کرد که در غربت سختی نکشم خدایا شکرت

دوم از پدر ومادر عزیزم که در این 9ماه بهم رسیدن و همچنین بابت سیسمونی ها که خیلی زحمت کشیدن. به خاطر این 2 ماه که من و محمد رضا مزاحمتون شدیم از خدا براتون عمر با عزت میخوام خدا سایه ی شما رو از سر ما کم نکنه

سوم از همسر مهربونم که همیشه تمام مشکلات رو با هم پشت سر گذاشتیم شاید اون بیشتر

با هم خندیدیم با هم برای مشکلاتمون راه حل پیدا کردیم. تو بهترین و مهربان ترین همسر برای من بودی همیشه خواستی من از دیگران عقب نیوفتم درسته میدونم زندگی طلبگی سادست ولی تو این زندگی رو برام مثل قصر کردی هر چی خواستم حتی اگر در آسمانها بود برم پیدا میکردی ازت ممنونم واگر تو این مدت تو رو آزردم حلالم کن خیلی بهت زحمت دادیم هم من هم مهیلا

دخمل نازک من تو هم باید قدر پدرتو بدونی که خیلی مهربونه  هر چه قدر ازت سپاس گذار باشیم برات کم است دوستت داریم

چهارم هم از همه کسانی که بهم رسیدن بهم امید دادن بهم در بعضی کارها کمک کردن

از پدر شوهر عزیزم که همیشه حمایتمون کردن از مادر شوهرم که همیشه مثل مادرم دوستشون داشتم

از خاله رقیه که واقعا خیلی زحمتمون رو کشیدن تو چیدن وخریدن سیسمونی ها و هم چنین از خاله انسیه که تو این مدت نذاشتن من کار کنم و در آخر از دکتر آیندمون مائده جان که الانم آبله مرغان گرفته و فردا نمیتونه بیاد بیمارستان الهی فدات بشم من

خوب زمان داره همچنان میگذره و دل تو دلم نیست استرس دارم ساک ها رو آماده کردیم یعنی همه چیز رو

خدایا کمکم کن که این مسئولیت را به نحو احسن بگذرونم

خدایا بهم کمک کن که استرس نداشته باشم

خدایا خیلی دوست دارم

دخملم تو رو هم دوست دارم فردا میای پیشم ومیام برات خاطره ی زایمانم را مینوسم به امید دیداربوووووووس

 

 

                                     دوستای گلم شما هم دعا کنید منم شما رو تو اتاق عمل

                                       دعا میکنم انشالله پست جدید با عکسای مهیلاجوووون

                                                              

 

پسندها (7)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

ترنم
24 اردیبهشت 93 9:11
ماهیلا جون خوش اومدی روی زمین دوست داریم خاله ایشالله پیش مامان بابات عمر با عزت داشته باشی و خونواده خوشبختی بشین مامان ماهیلا بهت تبریک میگم قدم نو رسیدت مبارک
مامان هلیـــــــــــــــــا
24 اردیبهشت 93 10:25
ای خدای مهربون خودت کمک کن تا فرشته کوچولوی ما مهیـــــــــــــــلا خانم صحیح و سلامت به دنیا بیاد تو رو خدا برا کسایی که از این نعمت محرومند دعا کن تا اونا هم دامنشون سبز بشه منتظر دیدن روی ماهشم
مامان مهنا
24 اردیبهشت 93 12:32
عزيزم انشالله كه با دختر نازت صحيح و سالم به خونه برگردين
مامان عرفان
24 اردیبهشت 93 13:09
عزيزم خوش اومدي. دخمل ماماني. ماماني مباركه ي ني توي بغلت. هزار هزار شكر خدا كه موعد رسيد. خوشقدم باشي گلم.
مامان بهار
24 اردیبهشت 93 17:30
عزیزم خوشحالم که نه ماه انتظار شیرینت داره به سر میرسه ....وقتی چشمت به مهیلای نازت افتاد و قتی فرشته کوچولوتو دیدی دعا در حق همه بکن ...واسه همه ی اونایی که نی نی ندارن دعا کن ..دعا کن اونایی که مادرن هرگز غم و غصه بچشو نبینن ...و در اخر واسه من و بهارم دعا کن........زود زود با عکسای مهیلا بیا
مامان مهنا
24 اردیبهشت 93 23:45
انشالله خودتو ني ني مهيلا به سلامتي بياين خونه
arezoo
26 اردیبهشت 93 23:23
وای الان که دارم برات پیام میذارم دخترت به دنیا اومده حسودیم شد به این آرامشت که 8ساعت به زایمانت اومدی و پست گذاشتی من از الان که یه هفته دیگه مونده تو استرسم و از خدا آرامش میخوام. امیدوارم دخترت خوش قدم و خوش روزی باشه براتون وهمیشه صحیح و سالم کنارتون باشه.ضمنا نسبت به اینکه نوزادا اکثرا زشت هستن دخترت خوشکله ماشااله
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخمل مامان می باشد