پایان شیر خوارگیت ❤❤❤
سلام دختر قشنگم فرشته ی نازنیم 💋امروز اومدم واست درمورد باز کردن از شیر برات بنویسم یادش بخیر دوسال قبل تو رو با تختت آوردن کنارم تا تو رو برای اولین بار شیر بدم شیری از وجود خودم 😳 یادمه پرستاره گفت چون وزنت زیاده باید بهت تند تند شیر بدم تا قندت نیاد پایین وقتی پرستار برای اولین تو رو روی سینم گذاشت و شروع کردی به خوردن یادم نمیره ولی چون من نوک سینم خوب نبود به سختی میخوردی ولی تلاشتم از دست ندادی درست تا دهمین روز به سختی میخوردی و از اونجاییم که اصلا دوست نداشتم شیر خشکی بشی تلاشمو میکردم درداشو تحمل میکردم که بالاخره موفق شدم که بخوری😉 بعداز واکسن دوماهگیتم دهنت آفت زد طوری که نمیتونستی شیر بخوری و منم همش گریه میکردم که گشنه موندی...
نویسنده :
♥ مامان معصومه ♥
16:54