خاطره ی زایمان
سلام عسل مامان امروز میخوام برات خاطره ی به دنیا اومدنت و برات بنویسم خاطره ای که هیچ وقت از یادم نخواهد رفت چون شیرین ترین خاطره ی زندگیم است مهیلا ی من دکتر واسه به دنیا اومدن تو به 24 اردیبهشت وقت داده بود یعنی شما 39 هفته را تمام کرده و وارد 40هفته شده بودی من وبابا سه شنبه شب به خونه ی مامانی رفتیم تا صبح همراه اونا به بیمارستان بریم نمیدونی اون شب چی گذشت ساعت 2نصف شب بود و هیشکی نخوابیده بود من میخواستم نخوابم ولی بابا ومامانی اصرار کردن که بخوابم خلاصه با زور خوابیدیم وصبح ساعت 5ونیم بیدارشدیم آخه دکتر گفته بود باید ساعت 6ونیم بستری شم خلاصه نماز صبح وخوندیم دعا برای سالم شدن تو وحل شدن کارها بعد از اون مامانی من و شما رو ...
نویسنده :
♥ مامان معصومه ♥
14:06