پیش بسوی تبریز
سلام گل دخترم امشب نمی خواستم واست پست بذارم بابایی اصرار کرد چون خسته بودم امروز تولد خاله انسیه بود که به خاطر رفتن ما موکول شد به پنجشنبه هورا راستی بالاخره امروز رفتم آتلیه عکس انداختم عصرم با بابایی و تو که تو دل من بودی رفتیم جمکران بعدش اومدیم ساکامونو جمع کردیم و کارامونو انجام دادیم تا فردا بریم تبریز خدا کنه هوا خوب باشه آخه احتمال داره بارون بیاد خلاصه امروز خیلی خسته شدم فکر میکنم تو کوچولو هم خسته شدی ولی عیبی نداره تو تبریز بخور و بخوابه ایشالله بازم میام برات از اتفاقای تبریزپست میذارم فعلا بای بای ...
نویسنده :
♥ مامان معصومه ♥
0:40